2008-11-17

این وبلاگ به آدرس زیر تغییر مکان می دهد
www.annahavva.blogfa.com

2008-10-18




سر و دست و پامو می برم توی لاکم
حالا دیگه من یه تیکه سنگم
کانون ضربان ساز من امروز خاموش است
دارد غزل خداحافظی به من الهام می شود
می خواهی بشنوی
دهانم بر دو قسم است
نیمی دندان نیش و
نیمی ظرف عسل
گاو آرام
نه من امروزش را لگد زده
نیمی تیزاب خیزران و
نیمی مخلوط حلال

2008-09-18

وقتی بچه پلنگ تب می کند
احتمال می رود
عبور عقرب از مدار قمر
مردم برای طوفانی عجیب مهیا شوند

2008-08-27

حواس اداره ی تو هم
به ارجاع ارباب رجوعش پاسخی نمی دهد
باشد /می روم
اما نه فردا میایم
نه وقتی دیگر
بگذار افسانه ی من با اسناد سوخته بایگانی شود
این طور تحملش آسان تر است

2008-08-13

مرور صبح
مرور لب
مرورهبوط نا هنگام
ساعت روی یازده و نیم خوابیده است

تلاطمی نمی بیند
بید پریشان در بستر رود
دست هایم را در آب فرو می برم
برگ هایم خیس می شوند
تکان نمی خورد رود
دیرگاهیست این جا
میعادگاه مگس هاست

2008-08-12

من تشنه ام
نان نمی خواهم

پیش از آن که مرا مدفون کنی
ریه هایم را به باد ببخش
و قلبم را به بید پریشانی پیوند بزن
جگرم رابر بلندای قله ای بگذار
و مغز استخوانم را برای روز مبادا ذخیره کن
پس آن گاه جلد کبوترم را بسوزان
و با خاکسترش الماسی بساز
تا جویندگان گنج دست پر به خانه باز آیند

2008-07-29

هیچ می دانی امشب
صورت گوزن از مدار حریق می گذرد؟
باید ملافه ی سفید را از شاخه ی گردوی پیر آویزان کنیم
شاید شاخ چپ گوزن
رد مدارش را گم کند

2008-07-15

پارچه ی قرمز را جلوی گاو وحشی تکاندن
به دور از فرزانگی ست

2008-07-14

چراغ های رابطه ام با ماه
شب شهر مردگان را
صلات ظهر کرده است
در یال اسد

دوباره رشد سرطانی دیوار چین را به دور قلعه ام احساس می کنم
و عضلات صورتم سمت جاذبه را نشانه می گیرد
این ها نشانه های خوبی نیست
این جا را نگاه کن
کمی فرورفتگی
کمی بر آمدگی
به نظرت جای ۥسم نیست؟

2008-06-18

نشسته بر سنگ
سیاه
چشم ها بر چین آرنج زاویه بسته
چک چک مه از برگ انجیر بن
بر مژه هاش
قطره ای تا نوک چانه
سقف شکسته
صدا صدای چکیدن و گاهی رد ماشین
روی سنگلاخ عبور
شت ضربه ی تبر
بر نارون سال بسته
هرم خون در شقیقه هاش مکرمه
صوت تماس سنگ با جمجمه
جرم غریزه در کالبد ترس
در آخرین ساعت چا ر دیوار و کودک چار


در سکناتش
راه گرفته خطی زرد از مثانه تا راه آب
خط بی تفاوتی از دامنش تا راه آب
مکرمه زرد!
چوب بلوط شاخه می شود از خط خیس
با چنگ کودک چار
کودک مکرمه در تصور آلت عیش
کودک محصنه ی زرد

2008-06-08

روی براده های هم می رقصیم
و صفرا ی مست از کف پاهامان
به دهان دیگری جاری می شود

2008-06-05

انتظار غریبی ست
غراب براده برچیند و
غار غار
بخندد

با شوبرت ظرف ها را می شوییم
با ویوالدی خانه را تمیز می کنیم.
با شوپن غذا می پزیم.
وچون به خلوت می رویم
با فوگ های باخ آن کار دیگر می کنیم
زنان خانه دار جهان
در مسابقه ی زن انتلکتوئل
برای تصاحب یک دستگاه ماشین ظرف شویی بوش
با هم رقابت کنید