پشت کرده ای به دایره های مات
خطی از نور
افتاده ازچراغی دور
روی سردی اندام هات
خطی از لای مو به گردن و کتف هات
جاری
در فقراتی که در کمر جا می خورد
فرو
وبعد
مخلوط با خط عمود لمبرهات
و غرق می شود در کف اتاق
در فاصله ی میان دو ران و
ساقی که از هم دور
خطی از نور که تو را نصف کرده است
نیمی برای من
نیمی برای حظی کور
No comments:
Post a Comment