2007-02-18

.دیگر منتظرت نیستم ٬ دیگر منتظر هیچ کس نیستم
دیگر جایی نخواهم رفت . دیگر با تو هم به جا یی
.نخواهم رفت . از آدم ها و اطوارها شان خسته شدم
.دوست دارم بروم در جنگل های استرالیا زندگی کنم
.برای کوالاها شعر بخوانم .با کانکوروها ورزش کنم
با میمون ها به گردش بروم . با فیل ها بروم سیاحت
با دینگوهای وحشی به شکار بروم . پرنده های رنگین
برایم ترانه بخوانند. گاهی هم که یک جانورشناس برای
کاوش میاید با او بخوابم . بی هیچ توقعی . بی هیچ
!فردایی

No comments: