بوی لاشه
پرنده پرنده
چرخ چرخ
سنگین
پایین
یعنی شکارچی پیر
طعمه را ول کردورفت
تفنگم
دستم
ماشه
بوی باروت
سربازی از خاج تابوت
شیِِِرِ با سر پاشیده
می لغزد هنوز
به سمت تفنگم
سایه اش روی
مایعش لزج توی
بوی بوی بغل
تنگ عرق
گودال سرد
زانوی لرز
دندان هرز
منگم
پاره پاره شیر
دهان گودال بسته
سرباز خاج
!زنده به گوری لخته بسته
1 comment:
نوشته هاتو دنبال می کنم ... خوب می نویسی :)
Post a Comment