ارتفاع و زبانم لال سرگیجه گرفته ام
از این همه نوزاد نارسی
که گواهی فوتشان را امضا می کنم وانگار
اولیش دختر نارس خودم بود
یادم نیست
ارتفاع و گوش شیطان کر چشم خورده ام
از این همه پیرآدم های ماسیده ای
که احیائ شان کرده ام و انگار
اولیش مادر بزرگ خودم بود
یادم نیست هیچ
مهر خورده ام از ارتفاع فلک پررنگ
که سهم من از خوردن
نشخوارلخته های تو بود
باکم نیست هیچ
2 comments:
: )
:)
Post a Comment