2007-05-07

زنی بلند و تاریک
کشیده وباریک
در لباسی سرد
نیم برهنه
از پله هایی ابدی
به پایین می خرامد
لباسش آرام
رد پایش را پاک می کند
روح من
این چنین سقوط می کند

2 comments:

Anonymous said...

"بيكرانه
در انتهای هر سفر
در آيينه
دار و ندار خويش را مرور می كنم
اين خاك تيره اين زمين
پايوش پای خسته ام
اين سقف كوتاه آسمان
سرپوش چشم بسته ام
اما خدای دل
در آخرين سفر
در آيينه به جز دو بيكرانه كران
به جز زمين و آسمان
چيزی نمانده است
گم گشته ام، كجا
نديده ای مرا ؟"

حسين پناهی

4040e said...

سقوط بالاترین مراتب جهان است
مرد تاریک این را گفت