2007-08-26

!تن دادگی ست این؟
زخم خورده ام آی ایها المکذبین
خر خر دهلیز و بطن
زیر دندانه های این کند مضرس
رسوا شده ام آی
شریان هام ازحنجره و گوش
خون به وفور روی پاهام
و این عضلات کلاف
که تند نمی گیرد ضربانش آی ایها المقربین
مردمک هام بی صدا
پلک زیرم بی چروک
زهر دردانه ای میان دندان هام
دهانم آرام
تنگ کبودم آی

10 comments:

Anonymous said...

سلام! در کل کار خوبی بود اما لحن شعاریش اذیت می کرد ! شاد باشی

text said...

لحن شعاریش !!!!!!!
کلمات سرچشمه ی سوتفاهم اند
دلم برای باغچه می سوزد

Anonymous said...

سلام آنا جون
باز چه خوب این کلمه های تو بر دل رسوب کرد...
جای سارا خالی که اینو بخونه...
خوش باشی...

Anonymous said...

on ghadr rahat benevis ke kasi bavar nakone!! na on ghadr sakht ke kasi nafahme!!!!!!

asire teknik nabash khanome shaer!!!!!!!

Anonymous said...

من ایمان آورده ام که رنج تفاوتی است بین آنچه هست و آنچه می خواهم باشد ترس کودکانه ی من آن است که نمی دانم پس این درهای بسته ی امیدم چه خواهم دید من امروز نگران آینده ی نا معلوم خویشم و فردا در قفس سرد اتاقم دلتنگ امروز و صدها دیروز دیگر، من آغاز می کنم، شاید دریای زندگی آرام گرفت.

Anonymous said...

تن دادگي ست اين!!!!!!!!0
آي !
تا به كي تن داد گي?????!!!!0

Anonymous said...

تن دادگي ست اين!!!!!!!!0
آي !
تا به كي تن داد گي?????!!!!0

Anonymous said...

... زندگي اما از پس هاله ها پر است از سايه...

Anonymous said...

:)

Anonymous said...

آي انسان !؟؟؟؟

كي بود دل دادگي
بيش از آن تن دادگي!!!!0