کرجی کوچکم به آب های آزاد افتاده است
امواج به بادبان های پاره اش می تازند
هم چون پلنگی زخمی با دهانی از رعد
بال هایم را از کتف جدا می کنم
و با انگشتان شکسته از سرما
به دکل خمیده اش می آویزم
زمان پرواز گذشته است
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
2 comments:
: )
زمان پرواز هیچگاه نگذشته است
Post a Comment