2008-05-29

خط از ارغوان شرابش
گیرا و گس
افتاده زیر لبم
حالا سیاهی چشمست
درستر هجومش
ابرو پیوسته به مست
دست حواسم مه آلود بود امروز
فیروزه های سینه ریز
پخش حیاط شد

1 comment:

Anonymous said...

سیبی یتیم
طوقی کبود
...
!