2007-04-21

... انیمای من

شب ٬ شب فرنگیس خوانی بود
می خونم آخ " گفتناش وصف حالی بود"
کاغذ سفید مچاله توی دستم بود
. بازش کردم . صافش کردم
بعد با مداد چشم خودش روی کاغذ
هی نوشتم فرنگیس
هی نوشتم فرنگیس
... هی نوشتم
ختم فرنگیس گرفته بودم آن شب
عشقتو داغونم" به سر گرفته بودم آن شب"

2 comments:

Anonymous said...

نه در مسجد گذارندم كه رندي نه در ميخانه، كاين خمار خام است
ميان مسجد و ميخانه راهيست غريبم ، سائلم ، آن ره كدام است

Anonymous said...

nemidonam chibenevisam !