2007-05-15

می خواهم با برای تو بگویم
می خواهم با از تو در ببینم
با تودر تا بپیچم
از توبا گاهی بخوابم
با تو تا بی بنالم
می خواهم تو بنشینی و
بی هیچ سخنی تا من
یکی یکی از
توت فرنگی های وحشی ام را
در خامه ی محرابت بکارم

6 comments:

Anonymous said...

خوب

4040e said...

خوب بود

Anonymous said...

شروع خوبي داشت اما پايان بنديش را نپسنديدم حس مي كنم پايان بندي آن وظيفه اي كه دارد را نتوانسته به اتمام برساند

Anonymous said...

... خوب بود
فقط نمی دونم اون محراب اون آخر چیکار میکرد ؟
اتفاقات مشابه این در اون کار بلندت هم بود

Anonymous said...

man nazarate baghyaro khondam va oona ba chizi ke mikham begam che ghad fasele dare,ama migam:be nazaram payan bandye aliee dasht va oon tashbihe khameye... vaghan bekr bood
mese hamishe ghavy va ali

Anonymous said...

shab shebezavom !!