می خواهم با برای تو بگویم
می خواهم با از تو در ببینم
با تودر تا بپیچم
از توبا گاهی بخوابم
با تو تا بی بنالم
می خواهم تو بنشینی و
بی هیچ سخنی تا من
یکی یکی از
توت فرنگی های وحشی ام را
در خامه ی محرابت بکارم
می خواهم با از تو در ببینم
با تودر تا بپیچم
از توبا گاهی بخوابم
با تو تا بی بنالم
می خواهم تو بنشینی و
بی هیچ سخنی تا من
یکی یکی از
توت فرنگی های وحشی ام را
در خامه ی محرابت بکارم
6 comments:
خوب
خوب بود
شروع خوبي داشت اما پايان بنديش را نپسنديدم حس مي كنم پايان بندي آن وظيفه اي كه دارد را نتوانسته به اتمام برساند
... خوب بود
فقط نمی دونم اون محراب اون آخر چیکار میکرد ؟
اتفاقات مشابه این در اون کار بلندت هم بود
man nazarate baghyaro khondam va oona ba chizi ke mikham begam che ghad fasele dare,ama migam:be nazaram payan bandye aliee dasht va oon tashbihe khameye... vaghan bekr bood
mese hamishe ghavy va ali
shab shebezavom !!
Post a Comment