غریبه اگر باشی هر بار که زخم هات در انزوا سر باز می کنندکلمات شستشو می دهند گو این که انحنای بریده ی سیب هموارهبه سمت غریب پوسیدگی میل می کند
َ
اگر شاعر باشي به خيلي چيزها معتقد ميشوي که کلمات مي توانند برايت انجام دهند: زخمهاي تو را...گو این که انحنای بریده ی سیب هموارهبه سمت غریب پوسیدگی میل می کنددو جمله ي آخرش هم زيبا بود
: )
Post a Comment
3 comments:
اگر شاعر باشي به خيلي چيزها معتقد ميشوي که کلمات مي توانند برايت انجام دهند: زخمهاي تو را...
گو این که انحنای بریده ی سیب همواره
به سمت غریب پوسیدگی میل می کند
دو جمله ي آخرش هم زيبا بود
اگر شاعر باشي به خيلي چيزها معتقد ميشوي که کلمات مي توانند برايت انجام دهند: زخمهاي تو را...
گو این که انحنای بریده ی سیب همواره
به سمت غریب پوسیدگی میل می کند
دو جمله ي آخرش هم زيبا بود
: )
Post a Comment