2008-01-26

غروب بود
دست باد ازلای پنجره
شعله ی بی حال بخاری را
به بازی گرفته بود
ظرف ها آلوده به میوه بود
بویی عجیب پیچیده بود
بلند شدم
نگاه کردم
افسانه ی سیب کرم گذاشته بود